طناز

طنز و ادب

طناز

طنز و ادب

چهل روز از جریان زندگی بدون خواهرم گذشت .

نظرات 7 + ارسال نظر
شیما شنبه 1 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 15:24 http://sherane.blogsky.com

خدا رحمتش کنه
و امیدوارم روحی آرام داشته باشه

ماه شنبه 1 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 22:45 http://mah-khorshid.blogsky.com

vaqan az tahe qalb ba shoma hamdardi mikonam motasefam v omidvaram dg fa jeeii mese in nadashte bashid!

از همراهی و همدری تان ممنونم .اظهار لطف عزیزانی مثل شما آرامم می کند.

محمود زاده یکشنبه 2 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 08:08 http://tannazi.blogsky.com

سلام
رضا جان
تسلیت عرض می کنم . مارا در غم خود شریک بدانید.

زینب یکشنبه 2 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 16:28 http://adamak86.persianblog.ir

سلام
این که خوب باشید جمله ای مزخرف است مثل این که تسلیت می گم غم آخرتون باشه.. این جمله ها به جز لج در آوردن هیچ به همراه ندارد.
اما اول این که شما گفتید چقدر بازدید !! اره از وبلاگ من همه شما رو می خوندن همه دوستام .. حالا این که به خاطر او طنازی را تعطیل کردید غمش او را زیاد می کنید.. امشب خوب به آسمون نگاه کنید خوب .. ببنید اخماش تو همه .. وقتی قلم کار کنه دل اون هم شاد می شه .. می دونم سخته اما با تعطیل کردن طنازی .. روح او را هم نادیده گرفتید این نظر منه برادر طنازی .. هر چند شما صلاحتونو بهتر از من می دونید اما این پیشنهاد بود حالا هم همه می آیند به امید باز شدن در طنازی که با ناز همچنان بیاید..

خانم کریمیان عزیز
سلام
ممنون از لطفتون .
بگذارید پنجشنبه هم بگذرد . ( پنجشنبه چهلم مهنازه) حتما دوباره شروع می کنم .
شما هم یه جوری در مورد طنازی حرف می زنید که انگار تحفه ایه.
کاری که من می کردم مصادره نام طنازی است اما خودم هم باور ندارم که طنازی ای در کار باشد اما برگ سبزی است تحفه درویش .... چه کند بی نوا ندارد بیش .
اگر خدا بخواد شنبه آینده شروع می کنم. شما هم کمک کنید برام مطلب بفرستید. طنز تلخ باشه بهتره !!

محمود زاده دوشنبه 3 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:23

سلام
از اینکه شنیدم میخواهی دوباره طنازی را فعال کنی خوشحال شدم
موفق باشید.

تا شقایق هست زندگی باید کرد.

دایی حاجی پنج‌شنبه 6 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:24 http://daiihaji.blogfa.com

عرض تسلیت. طنازی های ما راهم بخوان.

بهرام پنج‌شنبه 6 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 23:45 http://www.ayande.net

بازم شرمنده شدم چون تازه چند ساعتی است که از مسافرت رسیدم آقا رضا و از انجام وظیفه و حضور در مجلس چهلم بازماندم!! شرمنده! به بزرگی خودت ببخش اما مطمئن باش در غمت شریک بودم. شعری که در مراسم هفتم همشیره مرحومت سرودم رو دوباره تقدیم می کنم اما برای شادی روح آن مرحوم تعطیلی رو تعطیل کن و دوباره در نوشتن در طنازی رو آغاز کن. بهرام

طنز، تعطیل است، طنازی، غمین ! / خامه در سوگُ دلی چاک و حَزین/ جز خدا، کس، نیست تا صبری دهد/ بر رضا و همسر و نَسلی مَتین/ سوگوار و سوگمند و داغدار/ این همه بَهر عزیزی نازنین/ از رضا خواهم، رضا باشد بر این/ فصل ِ از خواهر، وزین سوگ ِ حزین.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد